**دوقدم مانده به عشق**

آن یـــــارِ نکــوی من، بگــرفــت گـَـلـــوی منگفتا که چه می‌خواهی، گفتم که همین خواهم (مولانا)پ.ن: حکایت من است و تو این بیت **دوقدم مانده به عشق**...

شب قدر،شبی هست که مقدرات یکسال هر بنده ای بعنوان تقدیر در کتاب سرنوشتش ثبت میشه و لایتغیر هست،اعم از سودمند و زیانبار،خوب و بد،زیبا و زشت،دلخواه و غیردلخواه و ...در چنین شبی با تمام وجود از خدا میخوام و بهش میگم،خدایا من هیچ کاری به هیچ مقدّری در امشب که برایم ثبت میکنی ندارم،هرچه مینویسی و مقدر میکنی آیینه اعمال و رفتار و کردار من در برابر خلق تو و خود تو هست ،و من همه رو میپسندم ..تنها چیزی که مصرانه،خالصانه،متواضعانه و ملتمسانه و ملتمسانه و عاجزانه و عاجزانه از تو با تمام خواهش خویش میخوام، اینه که در تقدیر و مقدرات من،وجود فرشته ای زیبا ،عزیز ، پربرکت، مبارک و مونسی واقعی بنام #نگین رو قرار بده، و میدونی که هر مقدّری برای من بنویسی رو با کمال تواضع و خاضعانه میپذیرم، اما وجود و حضور و بودن #نگینم رو از خودم و سهم خودم و سهم لایتغیر خودم میدونم و سر این یکی نه شوخی دارم نه اینحرفها حالیم میشه و نه تعارفی دارم !و در چنین شب عزیزالشأنی، بی کم و کاست بودن این عزیز رو در زندگیم و صدالبته سلامتیش رو ازت میخوام و میخوام و میخوام،و تنها اگر عشق من، و خواستن من حتی به قدر تار مویی نسبت به این عزیز، قلبی نیست و سطحی و از روی ریا هست،تنها در اینصورت بهت حق میدم که من رو ازش محروم کنی ولاغیـــــر!#دوستت_دارم_نگین_من❤️#اللهم_زوّج_بینی_و_بینة_بحقک_العزیز **دوقدم مانده به عشق**...